به گزارش مشرق، سفر «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه به ایران و دیدار وی با رهبر انقلاب اسلامی آیت الله العظمی خامنه ای و حسن روحانی رییس جمهوری کشورمان، بار دیگر دشمنان محور مقاومت و امنیت منطقه، به ویژه محور شرارت غربی عبری عربی را هراسان کرد.
اما وقوع این اتفاق مهم، خصوصاً در برهه فعلی، از اهمیت زیادی برخوردار است:
واقعیت امر این است که ایالات متحده آمریکا دیگر توان پرداخت هزینه های تصاعدی شکست در سوریه و به طور کلی منطقه جنوب غرب آسیا را ندارد و «دمشق»، «صنعا» و حتی «کابل» به نقاط آشکار شکست سیاستهای منطقه ای آمریکا تبدیل شده اند، لذا در حال حاضر، «دونالد ترامپ» بدون هیچ راه چاره ای، تنها در صدد آن است که هزینه های بالا بردن پرچم سفید شکست در این مناطق را کاهش دهد.
بیشتر بخوانید:
سفر بشار اسد به تهران حامل چه پیامهای بود؟
سفر اسد به تهران چه پیامی برای اسرائیل دارد؟
بازی خونین و خطرناکی که «باراک اوباما» در سال ۲۰۱۱ میلادی در سوریه کلید زده بود دارد به پایان می رسد و هر چند توطئه های واشنگتن در سوریه ادامه خواهد داشت، اما شکست تروریسم تکفیری به معنای بر هم خوردن پازلی است که دموکرات ها و جمهوریخواهان آمریکایی از حدود ۸ سال قبل و به صورت مشترک علیه دولت و ملت سوریه و متعاقباً ملتهای منطقه چیده بودند.
صورت مسئله در سوریه کاملاً مشخص است. از سویی؛ رسانه های غربی صراحتاً از شکست غرب و ارتجاع عرب در سوریه خبر می دهند و از سوی دیگر؛ گروههای تکفیری و تروریستی در سوریه، هر روزه خود را در موقعیتی سخت تر و تنگنایی بیشتر می بینند، روندی که تا نابودی کامل گروههای تکفیری ادامه خواهد یافت.
با شکست آمریکا در سوریه، ستون فقرات تروریسم تکفیری در این کشور شکسته شده است، موضوعی که به شدت دست نشانده های متوحش آمریکا مانند «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی را نگران کرده است و اگر سوریه تا دیروز تنها نماد پایداری در برابر دشمنان قسم خورده جبهه مقاومت بود، امروز همزمان به نماد «پایداری و پیروزی» تبدیل شده است.
این روزها نه تنها رسانه های غربی، که سیاستمداران ارشد آمریکایی و اروپایی هم نمی توانند شکست خود را در سوریه انکار کنند، چه، از سال ۲۰۱۱ میلادی، ایالات متحده آمریکا با استفاده از مهره های عربی مرتجع خود در منطقه بازی خطرناکی را علیه حکومت و ملت سوریه آغاز کرد تا به زعم خود اولاً روند دومینویی انقلاب های عربی منطقه را با مشکل مواجه سازد و ثانیاً با تکمیل سناریوی تجزیه منطقه، امنیت رژیم خونخوار و جعلی صهیونیستی را تامین کند، امروز اما؛ پس از حدود ۸ سال، شاهد شکست بازی واشنگتن در دمشق هستیم.
باراک اوباما در سال ۲۰۱۳ میلادی با همراهی «جو بایدن» معاون اول و «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه خود و حتی برخی سناتورهایی که ظاهراً رقیب کاخ سفید بودند (مانند جان مک کین)، داعش را در سوریه تاسیس کرد.
این میراث شوم و خونین در پایان سال ۲۰۱۶ میلادی به دونالد ترامپ رسید. ترامپ که به مانند اوباما تعلق خاطر خاصی به داعش و دیگر گروه های تروریستی و تکفیری در سوریه داشت، از هیچ گونه اقدام و کوششی در راستای حمایت از آنها دریغ نکرد. با این حال پیروزی جبهه مقاومت در سوریه، رویاهای ترامپ را نقش بر آب ساخت و شکستی تاریخی را به آنها تحمیل کرد، شکستی که با راهبری حکیمانه رهبر انقلاب اسلامی و رشادت هزاران انسان آزاده شیعه، سنی، مسیحی، ایزدی، ایرانی، عراقی، سوری، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی و… برای همیشه در کارنامه ننگین سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا ثبت و ضبط خواهد شد.
بنابراین؛ سفر بشار اسد به ایران آن هم در قامت یک پیروز و دیدار وی با رهبر معظم انقلاب به عنوان قابل اتکاترین حامی مظلومان عالم و مهمترین تئوریسین مقاومت در برابر تجاوز و انسان کشی غرب وحشی در قرن حاضر، حاوی پیام های بسیاری بود؛ اولاً برای آنها که در خط شیطان بزرگ و با اتکا به پول و قدرت تسیلحاتی این جنایت بزرگ را رقم زدند و هنوز هم حاضر به پذیرش اشتباهات خود نیستند و ثانیاً برای آنها که در جبهه خودی، گاهی دست قدرت خدا را ندیدند و در وعده لایتغیر الهی مبنی بر «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم» تردید کردند و سخن از سازش با شیطان راندند.